تپش

ساخت وبلاگ

هنوز هم در شک و تردیدم

بین بودن و نبودن

بین دین و بی دینی

میان خاک و خل های راه سامرا و گرد و خاک گلو درد و میان تکنولوژی و پیشرفت در غرب...

میان ناله زاری های یا ابالحسن و خواستن مولا و ظلم کردن و بداخلاقی و بی قانونی و رعایت نکردن سبقت غیرمجاز ها و فحش دادن ها به هم در سفر

میان اینکه زن ها جلوی مولایی که خیلی احترام دارد به هم فحش میدهند و هم را له میکنند تا دست به ضریحی بزنن که باب الحوائج است.....

کتاب دعا را از بر شده اند

اما ذهن خود را از پذیرش هر منطقی باز میدارند ....و هیچ تلاشی برای پیمودن راه علمی مطلب بر نمیدارند...

حتی حاضر نیستند راه خود را از کربلا و مشهد منحرف کنند تا غیر بینند....حتی آن غیر اگر نعمت های زیبای خدا باشد.

هنوز هم در شک و تردیدم

مانده ام میان فرازهای قشنگ دعای ناحیه و دعاهای قشنگش که اگر اجابت شود نورش علی نور است کمثل کمشکاه

مانده ام اینجا

همینجا

روی همین تختی ک می نویسم

بین ماندن و نماندن

فکر میکنم

قلبم به تپش می افتد

با صدای هر زنگ در

 و هر زنگ تلفن

که تو را میخوانند که بروی و من را تنها بگذاری

تا اجابت کنی

امر اطاعت پدر و مادر

هرچند که خلاف باشد و ظلم....

قلبم

فکرم

در تپش است

هر روز و شب.....

راه خود را نیافته است.....

خاطرات ازدواج...
ما را در سایت خاطرات ازدواج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7tapiroozi8 بازدید : 238 تاريخ : دوشنبه 14 فروردين 1396 ساعت: 19:18