تا کی حرص؟

ساخت وبلاگ

خدایا نمیدونم تا کی باید از دستش حرص بخورم ؟

خدای من شکرت از این آزمایش...منو رها کن و به عزت خود بهم عزت و جلال بده . من رو تو آزمایشات دست بگیر و تنهام نذار...

خدایا بعضی آزمایشهات رو خوب جاهایی میذاری...

یک جاهایی میذاری که لبه ی تیغ تیزه و یک ذره اون ور این ور رفتن می بره...

یه جاهایی میذاری که اگه حرفی زده به بوته آزمایش گذاشته میشه..

یک روزی ک گفتم شرط اول من احترام به پدر و مادره و دوست داشتم همسرم به پدر و مادرش احترام بذاره و من رو از این طریق آزمایش کردی...با احترام و یا به عبارتی اطاعت بی چون و چرای همسر وشریک زندگی ام از پدر و مادرش تا حد اختلال برنامه ریزی های همسرانه مان....(.پانوشت یک )

اینقدر شاکی ام کردی از این اطاعت بی چون و چرا ، و من وظیفه دارم هم چنان حداحترامم را حفظ کنم...وقتی شاکی می شوم از اختلال برنامه ها...از بی حرمتی های همسرم به من.... خدایا کمکم کن...

یا وقتی به من عزت نهادی با نزدیک کردن خودت به من.. و حالا با اذیت های مذهبی و فشارهای مذهبی همسرم من را به بوته آزمایش گذاشتی(تا از دور خارج نشوم ) بر حفظ آن چه در اوج بی تو بودن کسب کردم......

خدای من .....

------------

پانوشت یک : و آزمایش را جایی میگذاری که فکرش را هم نمیکنیم.... آنجایی که فکر میکردم اگر همسرم خواست بی احترامی ای بکند دستش را میگیرم... (آری میخاستم حتما ادای عاقل پیشه ها را درآورم اما تو نگذاشتی ! یک جور دیگر آزمایشم کردی)گذاشتی..گذاشتی تا از اطاعت بی چون و چرایش ذله شوم... آنگاه در آن ذلگی چگونه به خاطر داشتن خودت را مورد آزمایش قرار دادی....

دوستت دارم خدای من....

خاطرات ازدواج...
ما را در سایت خاطرات ازدواج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7tapiroozi8 بازدید : 225 تاريخ : پنجشنبه 25 آذر 1395 ساعت: 21:15